شهیار قنبری
با نگاهی دقیق به حادثه ی به دنیا آمدن ترانه ی نوین ایران و در پی آن به تکامل رسیدن و بلوغ آن می بینیم که این نوع ترانه دو مرحله ی مهم تاریخی را پشت سر گذاشته است . یعنی ترانه ی ایران دوبار به فصل تازه ای می رسد و هر دوبار هم با قلم و کار شهیار این فصل تازه آغاز می شود.
بار نخست هنگامی است که شهیار نوجوان در تب و تاب لندن معترض دهه ی ?? میلادی با کار یکی از جنجال برانگیزترین گروههای موزیک جهان از نزدیک آشنا می شود -گروه The beatles و بر فراز آن John Lennon که خود یکی از بزرگترین ترانه نویسان تاریخ موسیقی جهان است و ترانه ی معترض جهان با قلم اوست که جایگاه رفیع خود را می یابد-در همان سالهای جوش و خروش ترانه ی معترض جهان وقتی شهیار از نزدیک با کار بزرگان ترانه آشنا می شود؛ رسالت شگرف ترانه را در می یابد و اینکه ترانه می تواند بهترین* گلوگاه فریاد انسان معاصر* باشد تا از دردها و رنجهایش و از هرآنچه در دنیای درون و پیرامونش می گذرد با زبان ترانه و موزیک با دیگران سخن بگوید ؛ اینجاست که جای خالی چنین ترانه ای را در خانه حس می کند؛ درمی یابد که ترانه های خانه به شدت بوی کهنگی گرفته اند و دیگر نمی توانند
جوابگوی نیاز نسل جوانی باشند که با موزیک جهان آشنا شده است و رو به سوی آن دارد.همچنانکه بارها از خود شهیار شنیدیم که گفت:" بعد از تماشای فیلم Help گروه The Beatles بود که با خود گفتم ترانه نویس خواهم شد" - (????م. سال اعتراض به جنگ ویتنام.در تظاهرات بزرگ لندن شرکت می کنم.همه را می بینم. همه را می خوانم.همه را می شنوم. دیگر تردید ندارم که شاعر خواهم شد.ترانه خواهم نوشت. به ایران بر می گردم و .../ مقدمه ی کتاب دریا در من - شهیار قنبری) - چنین می شود که گویی شهیار بذر ترانه ی معترض و ترانه ی بیدار را از درخت موسیقی جهان می گیرد و به خانه می آورد و در زمین موسیقی پاپ ایران می کارد .زمین موزیک کشور که با کار آهنگسازان بزرگی چون واروژان ؛ بابک افشار ؛ پرویز اتابکی ؛ اسفندیار منفرد زاده ؛ فرید زلاند و چشم آذر ؛ بابک بیات ؛ حسن شماعی زاده و ... ؛ زمینی است مستعد و بارور؛ خیلی زود این بذر گرانبها را در دل خود پرورش می دهد و به رشد می رساند تا ترانه ای چون *قصه ی دو ماهی* به عنوان سرآغاز ترانه ی نوین ایران به دنیا می آید... این نهال زیبا و کوچک ؛ قد می کشد و بر می بالد و با "مرد تنها" ؛ "جمعه" ؛ "هفته ی خاکستری" ؛ "بوی خوب گندم"؛ "نماز"؛ "حرف" و ... به گل می نشیند. در همین زمان است که دیگر ترانه سرایان خوب سرزمین هم چون اردلان سرفراز ؛ ایرج جنتی عطایی و زویا زاکاریان به ترتیب به ترانه ی نوین می پیوندند و در کنار هم و با هم؛ رسیدن فصل تازه ی ترانه ی ایران را در باغی از عاشقانه ها و شاعرانه های ناب جشن می گیرند و ترانه ی نوین چون رودی خروشان در صدای آوازخوانانی چون داریوش ؛ گوگوش ؛ فرهاد ؛ ابی ؛ فریدون فروغی و ... جاری می شود و قلب نسل جوان ایران را فتح می کند و به شهادت شهیار و ایرج جنتی عطایی * صدای اعتراض جامعه ی جوان و روبه جلوی ایران * می شود. شاید اگر آن *آوار* شوم بهمن ?? بر خانه فرودنمی آمد ؛ این صدا در همان سالهای آغازین ؛ راه *جهانی شدن* را در پیش می گرفت و ترانه ی ایران که با فصل تازه ی خود سرشار از تصویرهای شاعرانه و ناب بود؛ می توانست در همان سالهای نخستین شکفتن ؛ قله های جهانی را نیز فتح کند .
"Koodakaaneh"با صدای فرهاد"Jom'eh"
eyval doctor joon ....bizahmat ye ahange darkhasti ham dashtim age mishe mehr bevarzid va albumesho bezarid :D